جعفر الصادق شهادت واحد روضه ی حضرت صادقعبدالله باقری

می‌دونم که نیست هر کسی لایق
که دعوت بشه با دلِ عاشق
برا روضه ی حضرت صادق
غریب آقام ۳
هر جور می‌خونی روضه / توو مجلسِ این آقا
بخوای نخوای گریزش / می‌ره بازم کربلا ۲
آتیش زدن خونه‌ش و مثل خیام حرم
گریه می‌کرد به یادِ اشک امام حرم
خودش رو می‌دید انگار توو ازدحام حرم
می‌فرمود‌:
"نَفَسُ المَهْموُم لِظُلمِنا تسبیح" ۴

 

مناجاتی و اهل خلوت بود
مُرید حسین و زیارت بود
سجودش فقط روی تربت بود
غریب آقام ۳
فرقی نداشت هر چقدر/ پیر و جوون میومد
کُرسی درس جمع می‌شد / تا روضه خون می‌اومد۲
جا وا می‌کرد کنارش برای "اِبن عَفّان"
می‌گفت: بخون مرثیه از سرور شهیدان
از سرِ رو نیزه و پیکر توو بیابان
می‌فرمود‌‌:
"نَفَسُ المَهْموُم لِظُلمِنا تسبیح" ۴

 

چقدر شاگرد پا درس آقا بود
همیشه دورش شور و غوغا بود
به وقت نیاز امّا تنها بود
غریب آقام ۳
گاهی میشد بانیِ / روضه‌ی دیوار و در
گاهی میشد بانیِ / مقتلِ تیغ و حنجر۲
"ابو هارونِ مَکفوف"یه روز که شد روضه خون
آقا می‌گفت‌‌: مراعات نکن بخون برامون
همون جوری که واسه مردم می‌خونی بخون
می‌فرمود‌‌‌:
"نَفَسُ المَهْموُم لِظُلمِنا تسبیح" ۴

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]