جعفر الصادق شهادت زمزمه باز آتیش و دودعبدالله باقری

باز آتیش و دود، به اسم اسلام اومده قوم یهود
باز آتیش و دود، دست آقامون و طناب کرده کبود
باز آتیش و دود، خدا رو شکر مادری پشت در نبود
مادری پشت در نبود / خراب بشه در رو سرش
مادری پشت در نبود / آتیش بگیره معجرش
مادری پشت در نبود / غنچه و گل نشد لگد
مادری پشت در نبود / کسی نفس نفس نزد
مادر
دنبال حیدر با چادر پامال رفت
قنفذ یه جوری زد که بی بی از حال رفت

 

حُرمتش شکست، یه دنیا غصه به روی دلش نشست
حرمتش شکست، دشمن شبیه اُسرا دستاش و بست
حرمتش شکست، اما کسی به روی سینه‌ش ننشست
به روی سینه‌ش ننشست / لگد به پهلویی نخورد
به روی سینه‌ش ننشست‌‌ / دست توو محاسنش نبُرد
به روی سینه‌ش ننشست / خواهری از رو تل ندید
به روی سینه‌ش ننشست / خنجر کُندی نکشید
حسین
با دسته ی خنجر رو گونه ها میزد
با تیغه خنجر ضرب از قفا میزد

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]