حسن المجتبی ولادت بدون نغمه بوی سیب و انارایمان کریمی

امشب از توی کوچه های بهشت
بوی سیب و انار می آید
گوشه چشمی اگر کند ساقی
غزلی مست، بار می آید

فصل خرما پزان رسید از راه
عطش و روزه های طولانی
پدر نخل ها ولی امشب
مژده داده بهار می آید

تاک ها مست، غوره ها شیرین
جام را ماه در بغل دارد
ساقی امشب خودش خراب خراب
با خماران کنار می آید

فَتَبارَک بخوان که سجده کنند
کل ایجاد سمت چشمانش
ذبح کعبه کنار دست خلیل
سمت این سجده زار می آید

لعل لب هاش مثل شیر و شکر
حلقه حلقه شبیه دُر نجف
گوئیا از لبش که می لغزد
شربت از چشمه سار می آید

کعبه بعد از نماز و شکرانه
از همین چشمه روزه را وا کرد
تا نصیب از کرامتش ببرد
خضر هم روزه دار می آید

مات چشمان نافذش مانده
تا همیشه نگاه روشن نیل
تیغ ابروش کشته می گیرد
تا که وقت شکار می آید

صلح یک شیوه مبارزه است
در مصاف کمین نابغه ها
آنکه مردانه در جمل جنگید
به صفاتش فرار می آید؟؟

همه دیدند خمره عسلش
دخل یل های شام را آورد
لقب بی بدیل شیر فقط
به یل این تبار می آید

▪️▪️▪️
سر خود را گرفته پایین که
چشم در چشم کوچه ها نشود
حیف بدو ورود در خانه
به غم در دچار .... می آید

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]