حسین الشهید شهادت بدون نغمه پیچید عطر سیبمحسن حنیفی

در حرم پیچید عطر سیب زائر فیض برد
هر کسی در بارگاهت بود حاضر فیض برد

با بیان روضه هایت پلک من هم خیس شد
چشمهایم چون زمین خشک و بایر فیض برد

قطره های خون تو سهم زمین شد بیشتر
بیشتر از آسمانها خاک حائر فیض برد

منبرت شد گاه روی نیزه، گاهی بین طشت
خواهرت با گریه پای این منابر فیض برد

بر تن عریان تو این بیتها مرثیه خواند
اشکهای مادرت تا ریخت، شاعر فیض برد

بین اصحابت دو دفعه جان به تو تقدیم کرد
بیشتر یعنی، حبیب بن مظاهر فیض برد

گرم در آغوش تو، بیش از طلاهای ضریح
بوریا ی کهنه بیت عشائر فیض برد

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]