زینب کبری رحلت زمینه قلبم در آشوبهیاسین زندی ، حسین نوری

میبینمت دلشوره داری باز میسوزه سینم
گمون کنم که لا به لای دستته پیرَنَم ۲
صدات/ دیگه اصلاً در نمیاد
پا به پات/ غم کشیدم خیلی زیاد
از نگات/ فهمیدم دلداری میخواد غصه هات ۲
قلبم در آشوبه
دلت به گریه مشتاقه هنوز
آخه اسیر یک داغه هنوز ۲
وای، غمدیده خواهر من
وای، رنجیده خواهر من ۲

 

خدا میدونه چقده سوزونده جگرمو
دیدم گرفتن بی حیاها دور خواهرمو ۲
عذاب / ﻛﺸﻴﺪی ﺗﻮ ﺑﺰﻡ ﺷﺮاﺏ
ﺗﺎ ﺭﺑﺎﺏ/ ﺗﻮ ﺭﻭ ﻣﻴﺪﻳﺪ ﻣﻴﺸﺪی ﺁﺏ
ﺑﺎ ﺷﺘﺎﺏ/ ﺩﺳﺘﺎﺗﻮ ﺑﺴﺘﻦ ﭘﻴﺶ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻃﻨﺎﺏ ۲
یاد کوفه و شام
با این مصیبتا دق میکنی
گریم میگیره هق هق میکنی ۲
وای، غمدیده خواهر من
وای، رنجیده خواهر من ۲

 

یکسال و نیم بیقرارمو بغضه توی گلوم
بذار بگم درد دلامو واست آروم آروم ۲
حالا/ جون میدم از درد و بلا
کربلا/ نمیره از یادم اخا
عاشورا/ تنت افتاد زیر سم مرکبا ۲
جلو چشم زینب
سرت همش میُفتاد رو زمین
دارم میمیرم از درد همین ۲
وای، غمدیده خواهر من
وای، رنجیده خواهر من ۲

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]