حجت المهدی فراق و وصال بدون نغمه یک سال دیگر هم(جمعه آخر سال،استغاثه)رضا قاسمی

افزوده شد بر غیبتت یک سال دیگر هم
بد می‌شود هر سالِ بی تو، بلکه بدتر هم

شد کاسه‌های صبرمان لبریز از غصه
از شعرهای گریه‌دار هجر، دفتر هم

خسته شدیم از رنج، از تبعیض، از غارت
کی می‌زنی پس این بساط ظلم را برهم ؟!

سینه زدیم از ماتم ارباب، هر شب را
از داغ هجران تو کوبیدیم، بر سر هم

شرمنده‌ایم آقا که بین این همه نوکر
حتی نداری یار و یک ناچیز لشکر هم

تو در کنار مایی و هستیم نابینا
گفتی اناالمظلوم، نشنیدیم، پس کر هم

هر چند گاهی بیخیال روز موعودیم
اما تمام ترس‌مان این است، آخر هم -

- گویند: که در آرزوی دیدن رویت
مُردند، از هجران تو یک قومِ دیگر هم

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]