خيلی دلم تنگه برا بقيع بی شمع و چراغ
اونجا كه حتی نداره ضريح و گنبد و رواق
هركی كه زائرش ميشه ميگه فضاش چه دلگيره
ميخواد فقط گريه كنه از غم غربت بميره
كی باورش ميشه آخه ؟! قبرای بی سنگ مزار
قبر امامای غريب بشينه روش گرد و غبار
من شنيدم توی بقيع يه مادری زار و حزين
گريه ميكرد می گفت بهم ديگه نگيد ام البنين
ام البنين وقتی بودم كه بود كنارم چار تا يل
توو غيرت و مردونگی زبونزد و ضرب المثل
حالا ديگه بی پسرم گل پسرام شهيد شدن
شكر خدا زهرا خريدشون و رو سفيد شدن
وقتی كه قافله ميخواست بره به سمت كربلا
گفتم به عباسم برو ولی تو بی حسين نيا
گذشت و بعد مدتی خبر پيچيد توو مدينه
حسين و كشتن به خدا با ظلم و نيرنگ و كينه
رسيد تا زينب از سفر همراه خيل اسرا
گريه كنون صدام ميزد مادر بيا مادر بيا
می گفت نبودی ببينی چی ديدم و چی كشيدم
ببين شكسته م از غم و ببين چه جوری خميدم
می گفت نبودی ببينی كربلا بود و قحط آب
ذكر لبا شد العطش پرپر ميزد طفل رباب
با كينه از بابام زدن چه نيزه ها به اكبرم
با زانو رفتش طرف گل پسرش برادرم
ميگفت چه جوری ببرم علی مو سمت خيمه ها
چطور بچينم بدن ريز ريزشو بين عبا؟
عباس و دوره كردن و با صورت افتاد رو زمين
وای بميرم زد تو سرش عدو عمود آهنين
تا كه اباالفضل و زدن روی زمين افتاد علم
همونجا بود كه خيره شد چشمای دشمن به حرم
وای مادرم وای مادرم حسينمو سر بريدن
خيمه هارو بعد هجوم نامردا آتيش كشيدن
مادر بیا گریه کنیم به یاد داغ نینوا
به یاد غربت حسین، شهید دشت کربلا