حجت المهدی ، فاطمه الزهرا فراق و وصال ، بستر زمزمه نرو جون بچه‌هامحسین کریمی نیا

صدای گریه میاد، میون مجلسمون
داره آتیش میزنه، به زمین و آسمون
صدای مرد غریبی/ که تو روضه ها میشینه
ولی هیچ کس این آقا رو/ نمیبینه نمیبینه
چشاش خیس اشکه   دلش غرق خونه
عزادار مادر        خودش روضه خونه
فلک خون گرفته    چشای ترم رو
زدند توی کوچه    همه مادرم رو
امون از غریبی 4

 

آقا جون قربونتم، به فدای قدمت
میدونم با گناهام، همه جوره زدمت
اما امشب اومدم تا/ تو نظر کنی به حالم
بگو جون مادرت که/ میکنی آقا حلالم؟
میخوام با تو امشب   با این سوز سینه
بیام بین روضه             بریم تا مدینه
میگن از مریضا    عیادت ثوابه
میگن حال مادر   وخیمو خرابه
امون از غریبی 4

 

فاطمه همدم من، نرو جون بچه‌هام
لحظه لحظه آب میشم، به تو می افته چشام
هیچ کی تا حالا ندیده/ اشکای فاتح خیبر
بعد تو همه میخندن/ به زمین خوردن حیدر
بیا زندگیمو     دوباره عسل کن   
بیا بچه هارو     دوباره بغل کن
به دورت بگردم              برای همیشه
کی گفت زخم بازوت  دیگه خوب نمیشه؟
امون از غریبی 4

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]