فاطمه الزهرا پس از شهادت بدون نغمه خزان رسیده پس از تومحمد بیابانی

شرر زده است به جان کوچت از وطن مادر
خزان رسیده پس از تو در این چمن مادر

تو رفته ای و پدر در هجوم تنهایی
شده است بعد تو با چاه همسخن مادر

زمان غسل تو فریاد زد سکوت علی
که هیچ چیز نمانده از این بدن... مادر

حسین و زینب و کلثوم و من که می مردیم
نمی رسید اگر دستت از کفن مادر

به هیچ کس من از آن حادثه نخواهم گفت
که مانده راز تو در سینه حسن مادر

حسین گفت شبی دیده است، من در خواب
که داد می زدم ای بی حیا نزن... مادر...

چه ضربه ای که تو را نقش خاک کرد آن روز
هنوز مانده صدایش به گوش من مادر

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]