رقیه سادات شهادت زمزمه باباى خوبمرضا تاجیک

باز خواب ديدم   باباى خوبم   خواب شباى   خوب حرم رو
مى ديدم كه   به روى زانوت   بازم گذاشتم   بابا سرم رو 2
صداى پا/ى زجر اومد / ولى ديگه / چيزى نديدم 3
منو بازم / تو خواب زد و / من بى هوا / از خواب پريدم 3
باباحسين 2   بابا حسین جان 3

 

يادته كه   بابا يه چادر    نماز زيبا   برام خريدى
گل سرخ   چادر من سوخت  چه خوب شدش كه  بابا نديدى 2
حالا ببين / رو مى گيرم / بابا با اين / معجر پاره 3
كمک نميخوام به خدا / اين حرمله / اگه بذاره 3
باباحسين 2   بابا حسین جان 3

 

گوشوارمو   گرفت كشيدو   نرسيد اما   كسى به دادم
بابا گوشم   داره مى سوزه  اگر كه ميخواست  خودم مى دادم 2
مى بينى كه / روضه هاى / من چقدر / شبيه زهراس 3
چقدر مغيره داره شام / دختر تو / بى كس و تنهاس 3
باباحسين 2   بابا حسین جان 3

 

آزار ميده   منو باباجون  تو كوچه بازار   نگاه مردم
عمه ميگه  باباتو كشتن  براى چندتا   كيسه ى گندم 2
من شنيدم / تشنه بودى / اما به روت / شمشير كشيدن 3
تو داشتى حرف / مى زدى و / اينا سر از / تنت بريدن 3
باباحسين 2   بابا حسین جان 3

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]