١
لشكرى در پيش رويت هست و تنها مى روى
اى على اصغرم (٢)
گوئيا دارى به استقبال زهرا مى روى
اى على اصغرم (٢)
٢
تا بگيرد حق باباى خودش را مى رود
سوى زهرا مى رود (٢)
او به خوابى گرم در آغوش بابا مى رود
سوى زهرا مى رود (٢)
٣
نام مولا روى او بوده ست و يک پا حيدر است
اين على اصغر است (٢)
شيرخوار من براى خود على اكبر است
اين على اصغر است (٢)
٤
مى روى ميدان و اين گهواره زجرم مى دهد
قل هو الله احد (٢)
پس رجزخوانى بكن با (يا على حيدر مدد)
قل هو الله احد (٢)
٥
حرمله با اين سه شعبه حلق طفلم را بريد
شيرخوارم شد شهيد (٢)
مادرت بعد از تو از اين زندگى خيرى نديد
شيرخوارم شد شهيد (٢)