علی اصغر شهادت زمینه جانِ رُباب روی دستِ منهعباس قانعی

کوفیا شماها عاطفه ندارید
چی میشه یه منّت رو سرم بزارید
بی گناه بَچَّم آب براش بیارید 2
می بینید که بی جونه توی آغوشم - افتاده سرِ کوچیکش روی دوشم
داره لباشو بهم میزنه
بندای قنداقَشو میکَنه
جانِ رُباب روی دستِ منه 2
اِرْحَمو هذَا الرَّضیع 2 // کَیْفَ یَتَلَظّیٰ 2

 

صبر من زیاده صبر مادرش کم
میریزه رو گونش قطره های شبنم
چند روزه نذاشته چشماشو روی هم 2
در کنار خیمه نشسته آشفته - ذکر لالایی از لبش نمی اُفته
خاک مصیبته روی سرش
داره میسوزه همه جیگرش
شیر نداره برای پسرش 2
اِرْحَمو هذَا الرَّضیع 2 // کَیْفَ یَتَلَظّیٰ 2

 

آسمون به پیشَم میشه تار و تیره
اصغرم رو دستم داره پَر میگیره
آب بدید میمیره آب ندید میمیره 2
حرمله سه شعبَت رو تو کمون نگذار - چشم شورتو از زیر گلوش بردار
حنجر نازک و تیر سه پر
میزنه قلبِ حرم رو شَرر  
کی به رُباب بِرِسونه خبر
اِرْحَمو هذَا الرَّضیع 2 // کَیْفَ یَتَلَظّیٰ 2

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]