حسین الشهید ورود به کربلا زمینه رکاب خواهرش روسجاد محمدی

دلشوره دارن ماه و ستاره 2
ابر غریبی بارون میباره
با همن حسین و زینب ، همیشه
نمیشه جدا بمونن، نه، نمیشه
دل حرم شبیه شب تار گرفته
رکاب خواهرش رو علمدار گرفته
وای 4

 

پاشو اباالفضل حالم خرابه 2
خیمه به پا کن اصغر بخوابه
میبینی که اشک چشماش، روونه
نذاری رباب تو آفتاب، بمونه
یکی بره برای رباب آب بیاره
تو گهواره یکی اصغرم رو بذاره
وای 4

 

داری ميبينی، ابر بهارم 2
خيلی دعا كن، طاقت بيارم
ميبينی كه نيزه دارا، نشستن
ميبينی كمر  به قتل، تو بستن
اگه بره سر تو رو نيزه می ميرم
اگه بری تو گودال من آتيش ميگيرم
وای 4

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]