اين طرف داره مياد، ناله های مادرش
اون طرف داره مياد، يه نفر با خنجرش
داره زينب ميگه با اشک نم نم
داره زينب ميگه با قامتی خم
او ميدويد و، من می دويدم
او سمت گودال، من سمت قاتل
اين طرف يه خواهری، روبروی قاتله
اون طرف يه قاتله، كه بيانش مشكله
داره زينب ميگه من زينب هستم
كنار قاتلش من دل شكستم
او می نشست و، من می نشستم
او روی سينه، من در مقابل
اين طرف يه بدنی، وسط گوداله و
اون طرف يه خواهری، چقدر بد حاله و
داره زينب ميگه خودم ميديدم
صدای نالش و خودم شنيدم
او می كشيد و، من می كشيدم
او خنجر از كين، من آه و از دل