جعفر الصادق شهادت زمزمه اسير درد و ماتمممیلاد قبایی

پير و زمينگيرم خدا
ولي كسی نكرد مراعات منو - اومدنو بد كردن اوقات منو
به هم زدن ذكر و مناجات منو
از زندگی سيرم خدا
حرمتمو شكوندنو خون شد دلم - اهل و عيالمو ديدم تو منزلم
گريه ميكردن همشون مقابلم
آخه كي ديده ، يه مرده پيرو ، تو خونش اذيتش كنن
سر برهنه ، پای برهنه ، اينطوری دعوتش كنن
خدا كنه كه ، فكری به حال ، دل بی طاقتش كنن
''آه و واويلا (٢) ای وای امون از غريبی'' 3


گريه كنيد برا غمم
برا غمی كه منو از پا درآورد - يه نانجيب كشون كشون منو ميبرد
دل منو به دست غصه ها سپرد
اسير درد و ماتمم
سخت بود برام يه بی حيا جلو چشام - توهين كنه به مادرم زهرا مدام
مرگمو ديگه از خود خدا ميخوام
دشمن سواره ، منم پياده ، بازم به گريه افتادم
گريم برا اين ، بود كه همونجا ، ياد رقيه افتادم
ياد تمومه ، جسارتای ، بنی اميه افتادم
''آه و واويلا (٢) ای وای امون از غريبی'' 3


بردن منو پيش كسی
كه قصدش اين بود بگيره جون منو - ميخواس بريزه رو زمين خون منو
كرده پر از غم دل پريشون منو
شمشير كشيد به روم ولی
به خاطر نبی حيا كرد و نزد - وقتی كه شمشير و ديدم يادم اومد
يكی تو گودال جد غريبمو ميزد
تو قتلگاه با ، خنجر كهنه ، بميرم از قفا ميزد
زينب با گريه ، ميديد حسينش ، چه جوری دست و پا ميزد
يه مادری هم ، با قامت خم ، پسرشو صدا ميزد
''آه و واويلا (٢) ای وای امون از غريبی'' 3

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]