حجت المهدی ، فاطمه الزهرا فراق و وصال ، شام غریبان بدون نغمه رو دلم غم اميرالمومنينهرضا تاجیک

منت قدمهای تو رو با اشكام می كشم
اگه تو بيای خاک پاتو به چشمام می كشم
 
كی ميای كه با صدای تو من آروم بگيرم
آرزومه كه آقا پای ركابت بميرم

دلم آقا خسته از اين عشقای زمينيه
خيال ديدنتم يه حسرت شيرينيه

پشت اين پنجره ها به انتظارت می شينم
جای خاليتو ميون دل تنگم می بينم

دو ماهه تو روضه های مادرت در به درم
دو ماهه آرزومه دست بكشی روی سرم

خوب می دونم كه من از نگاه تو سينه زنم
يه عنايتی بوده كه غصه دار حسنم

بيا امشب ما رو هم ببر مدينه آقاجون
رو دلم غم اميرالمومنينه آقاجون

ديگه امشب همه همسايه ها راحت می خوابن
اما بچه های فاطمه به زحمت می خوابن

زينب امشب يه گوشه كز ميكنه غريبونه
مجتبی تو خواب می لرزه آروم آروم می خونه

"گل ياسو كی ديده تو گلخونه بسوزونن
در باغو كی ديده غريبونه بسوزونن"

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]