فاطمه الزهرا شهادت ، بستر واحد ، زمزمه تنها نذار حیدرورضا رسولی ، مهران امیری ، حسین نوری ، بهمن عظیمی

گرفته گلومو یه بغضی دوباره / نمونده برا من دیگه راه چاره
جدایی از تو برا من عذابه / پس از تو سلام علی بی جواب
کجا میری تنها نذار حیدرو
پر از خنده کن لحظه ی آخرو
برا دلخوشی علی با یه دست
نزن شونه موهای این دخترو
اشکام، مرهم زخم بازوت
شاید، شفا بگیره پهلوت
زهرا، چرا شکسته ابروت
ای وای امون از این جدایی 3
           

تو دنیا به جز تو کسی رو ندارم / ببین که غریبم پاشو ذوالفقارم
بيا آسمونو با اشكات خجل كن / شبيه گذشته برام درد و دل كن
چه سنگینه این غم روی دوش تو
نشد داغ محسن فراموش تو
نشد تا تولد بگیریم واسش
چقد خالیه جاش تو آغوش تو
سوخته، تمام تار و پودم
مثل، تو همه ی وجودم
واسش، گهواره ساخته بودم
ای وای امون از این غریبی 3
     

بلا ها کشیدی تو از دست مردم / اینا که آوردن در خونه هیزم
رو بال و پر تو کی پاشو گذاشته / کی رو صورت تو گل لاله کاشته
نگفتی تو کوچه چی اومد سرت
آخه روز به روز آب میشه پیکرت
گمونم سر زخم تو واشده
مث باغ لاله شده بسترت
گریم، دیگه بی اختیاره
از بس، غم تو بی شماره
زانوم، دیگه رمق نداره
ای وای امون از این غریبی 3
        

چی دارم میبینم داری پر میگیری / با این درد پهلو از این خونه میری
تو از دار دنیا چقد نا امیدی / شاید خوبشه دردات خدا رو چه دیدی
تا میبینم اشکاتو جون میکنم
بی تو قید دنیا رو من میزنم
نپوشون صورت از علی اونی که
باید باشه شرمنده، زهرا منم
ای وای، بند اومده زبونم
پاشو، درد و بلات به جونم
زهرا، تویی خانوم خونم
ای وای امون از این غریبی 3

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]