فاطمه الزهرا بستر واحد ، زمینه فَکَیفَ اَصبرُ علی فِراقِکمهران امیری

کاشکی ببینم پا شدی زهرا از این بستر / چشمام همش دنبال یک نیمه نگاهه
وقتی تو نورانی تر از ماه خدایی ��/ بی تو جهانم مثل شب های سیاهه
پاشو، ماه من، که بتابی، به شام تار من دوباره
زهرا، پیش تو، پرغصه ن، یه خورشید و چند تا ستاره
زهرا، میبینی، که چشامون، (کنار تو ابر بهاره) ۲
فَکَیفَ اَصبرُ علی فِراقِک ۳
(بدون تو علی غریبه زهرا) ۳


جون حسن جون حسین پاشو نگار من / خیبر شکن رو نشکن و ترک سفر کن
هر گوشه از خونه پر از اشکه پر ازغصه س / یاس علی از رفتن و دوری حذر کن
وقتی، تب داری، خانومم، قلب علی میشه پر ازخون
پاشو، ای یارم، کس و کارم، دوباره دستاس و بچرخون
پاشو، آرومِ، جون حیدر، (کارای خونه رو بگردن ) ۲
فَکَیفَ اَصبرُ علی فِراقِک ۳
(بدون تو علی غریبه زهرا) ۳


زهرا حلالم کن که جونت شد فدای من / شرمنده بانو که برای حیدر افتادی
شرمندتم آخه توو این خونه عزیز من / در سوخت و تو هم بی هوا پشت در افتادی
زهرا، شرمندم، که برایِ، علی فدایی شدی آخر
زهرا، شرمندم، که میبینم، لاله میریزه توی بستر
خیلی، سنگینه، حالاتت، (برای قلب زار حیدر) ۲
فَکَیفَ اَصبرُ علی فِراقِک ۳
(بدون تو علی غریبه زهرا) ۳

��فضَائِلُ شَهْرِ رَمَضَانَ، لِلصَّدُوقِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْكُوفِيِّ عَنِ الْمُنْذِرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْخَزَّازِ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ‏ كَانَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهَا السَّلَامُ إِذَا طَلَعَ هِلَالُ شَهْرِ رَمَضَانَ يَغْلِبُ نُورُهَا الْهِلَالَ وَ يَخْفَى فَإِذَا غَابَتْ عَنْهُ ظَهَرَ.

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]