فاطمه الزهرا بستر زمینه آرزوهام رفته به بادرضا رسولی

دونه دونه اشک چشام، روی گونه هام جاریه
سهم من از بی تو شدن، ناله و آه و زاری
آرزوم بود
بابا توو گوشت اذان بخونه
بپیچه صدات توی این خونه
شونه بزنم موی تو رو – ای دردونه
حیف شد – نشد ببینم خنده هاتو
حیف شد – نشد بشنوم من صداتو 2

 
رفتی و با رفتن تو، آرزوهام رفته به باد
آرزو داشتم ببینم، تو رو تو لباس دوماد
آرزوم بود
که ببینمت داری راه میری
تو کوچه ها دستامو میگری
بشی تو عصای دست بابات – توی پیری
حیف شد – پیرهنی که دوختم براتو
حیف شد – نشد بشنوم من صداتو 2

 

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]