حسن العسکری شهادت زمینه درسته سامرا نرفتممیلاد قبایی

درسته سامرا نرفتم       ولی امشب دلم همونجاس
خودم اينجا دلم خدایی   توی صحن و سرای آقاس
حالا كه دوباره زار و مضطرم / ابريه هوای چشمای ترم
با گريه نام آقامو ميبرم
نشونه عشقه اين مدال نوكريم
همينكه ميتونم بگم من حيدريم
همش رو مديون امام عسكريم
'مدد حسن جان يا اباالمهدی حسن جان' ۳

 

حالا كه خیلی غصه دارم             ميريزه اشک غم رو گونم
با اين اشک چشام ميخوام كه   يه چن خط روضشو بخونم
لب تشنه ميونه حجره رو زمين / هی ميگه با دل محزون و غمين
مهدی جان بيا و حالم رو ببين
بده به بابا پسرم اين ظرف آبو
حالا كه میبینی شدم خونه خراب و
میگی خدا دور كنه از من اين عذابو
'مدد حسن جان يا اباالمهدی حسن جان' ۳

 

توو حجره اين پسر به بابا       همينكه ظرف آبو دادش
تا بابا ديد اين ظرف آبو   يه شير خواره اومد به يادش
واويلا كه علی اصغر تشنشه / ميگن توو خيمه يه دختر تشنشه
ايشاالله كه ساقی شرمنده نشه
بياره آبو كه رباب خیلی حزينه
دعای زينب ميون خيمه همينه
سر علی اصغرشو رو نی نبينه
'لالا لالایی پسرم اصغر لالایی'

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]