رقیه سادات شهادت زمینه غصه ی دمادم دارمرضا رسولی

قد دنیا ماتم دارم
غصه ی دمادم دارم
اشک دیده هام میباره
توی سینه من غم دارم

حال من شده رو به زوال
رقیه ت شده بی پر و بال
عمه جان دم آخری کن ـ من رو حلال

دیگه من ـ شدم از دست این دنیا سیر
(عمه جان ـ غم بابام منو کرده پیر)


〰〰〰〰〰〰 @Bipelak_ir

دیدنیه حال زارم
اشک و آه و ناله س کارم
عمه تو غریبه نیستی
آرزوی مردن دارم

همه جا(توی شهر) حرف من پیچیده
میگن که قامتم خمیده
میگن از یه ساله ای که ـ مو سفیده

دیدنم ـ اومدن از صغیر و کبیر
(عمه جان ـ غم بابام منو کرده پیر)

 


〰〰〰〰〰〰 @Bipelak_ir

از زمونه دل بریدم
کاشکی بابامو میدیدم
کاش میشد فقط یک لحظه
باز صداشو من میشنیدم

دلتنگم برای بابایی
جاش خیلی خالیه خدایی
کاشکی بود باز میخوند برامن ـ اون لالایی

گفتش زود ـ میاد اما شده خیلی دیر
(عمه جان ـ غم بابام منو کرده پیر)

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]
    حاجی رضاییپنجشنبه، 22 شهريور 1397 11:24
    سلام اقای رسولی خدا خیرترن بده خیلی ممنون سبک عالی بود