داره مياد از راه بوی خدا داره ميشه كمتر اين فاصله
روی لب خورشيد تكبيره و داره مياد از راه يک قافله
آسمون، دلش آشوبه / علمدار، علم می كوبه 2
ماشاالله
ديگه مهتاب بی تابه و مثه عالم بی حوصله است
ديگه زينب گريونه و روضه خون اين قافله است
شده با چشای بارونیشون حرمی اسیره دلشوره ها
داره میگه ارباب که ای خدا اعوذ بک من کرب و بلا
خیمه ها، همه برپا شد / رقیه چشاش دریا شد 2
دل بی تابه
پیش زینب تو کربلا زده زانو روی زمین
همه صحرا مبهوتشن پهلوون ام البنین
دوباره یه بغضی تو کربلا داره گلوگیر مادر میشه
با دیدن تیر و سر نیزه ها نگرون حلق اصغر میشه
سکینه، اگر میباره / ولی باز، عمو رو داره 2
آروم میشه
آخر اینجا ظهر دهم ذوالجناحش خون یال میشه
سهم زینب زنجیر غم سهم ارباب گودال میشه