رقیه سادات شهادت بدون نغمه برادرش به روی نيزه ها اذان می دادمحسن حنیفی

نويد وصل پدر را به كاروان می داد
به ماه، ماه سر نيزه را نشان می داد

رقيه توليت آستان رأس شريف
به ماه، اذن زيارت در آسمان می داد

 هزار حوريه از چادرش زمين ميريخت
اگر كه چادر خود را کمی تكان می داد

 رقيه دختر آقای مهربانی كه
سرش به حامل سر نيزه سايبان می داد -

- گرسنه بود، ولی از كرامتش اين بس
به دست دشمن خود رزق آب و نان می داد

پدر عقيق یمن را به ساربان بخشيد
و او النگوی خود را به ساربان می داد

 شبانه از لب بابا كمی شكايت كرد
چرا كه بوسه به لب های خيزران ميداد

توان پاشدنش را گرفت سيلی زجر
وگرنه پيش پدر، ايستاده جان می داد

درست لحظه ی وصل رقيه و بابا
برادرش به روی نيزه ها اذان می داد

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]