عبدالله بن الحسن شهادت زمینه دست بردار از سر عمومحمد رضا محمدی

دست بردار از سر عمو نزن
اینقدر با نیزه به گلو  نزن
داره جون میده
عمه رها کن منو - عمو بی یاوره
تنها بدون سپاه - تو دل لشکره
آه / با نیزه دارن میزنن / تنش رو غارت می کنن
باید برم کاری کنم         رهام کن عمه که برم
باید برم یاری کنم          رهام کن عمه که برم
اگه بمونم بدنش        طعمه ی نیزه ها میشه
اگه نرم الان سرش          از بدنش جدا میشه
من عبداللهم و، از نسل حیدرم
نذر جان حسین، این جان و این سرم


پاتو رو سینه ی عموم نذار
داره جون میکنه برو کنار
یابن خبیثه
من که نمردم عمو - که بریزن سرت
اومده بالاسرت - آخرین یاورت
آه / من از تبار حسنم / همین لباسم کفنم
تو مثل بابام بودی من     هم پسرت بودم عمو
منو ببخش اینجا اگه          دردسرت بودم عمو
یه دستم افتاد پیش چشمات مث ساقی حرم
به قدر یک ضربه ز شمشیر سپرت بودم عمو
افتادی از نفس، افتادم روبروت
دست و پا و تنم، نذر یک تار موت

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]