فاطمه الزهرا کوچه بدون نغمه ابر شاهد بوده کل اتفاق کوچه راایمان کریمی

ابر شاهد بوده کل اتفاق کوچه را

وقت باران می شود فهمید داغ کوچه را

 

دست سنگین، گوشه دیوار، صورت بر زمین ...

در تحیر مانده ام نوع وفاق کوچه را

 

لاله از وقتی شنیده ماجرای یاس را

چند قرنی هست میگیرد سراغ کوچه را

 

پشت حیدر میدوید از سینه اش خون می چکید

قطره قطره لاله پر کرده رواق کوچه را

 

صاعقه بر بازوی انسیةالحورا نشست ...

تا بسوزاند تبش در این علاقه کوچه را

 

یک پسر با مادرش در شهر پیغمبر شکست ...

یک پسر با خواهرش باید عراق کوچه را ...

 

وای مادر گفت خواهر در میان ازدحام

خوب میدانسته چون سبک و سیاق کوچه را ...

 

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]