روضه ی حسن روضه ای غمباره
روضه فدک روضه گوشواره
ریخته رو زمین قباله ای پاره 2
شکست غرورش تو کوچه/ اگر چه که مثل کوهه
اشکاش و پاک کرد و دید که/ پهلوی مادر مجروحه
شکست قد گلش جلو چشاش
میمونه غم توی قاب نگاش
سپید میشه دونه دونه موهاش
حسن حسن غریب فاطمه 3
******
اشکای حسن می ریخت روی گونه
داغ کوچه رو کشید روی شونه
مادرو می برد آروم سوی خونه 2
گرد و غبار چادر رو/ میگیره آروم با دستاش
دعا می کرد هیچ وقت هیچ کس/ نبینه داغ سیلی کاش
گرفته رنگ لاله یاسمن
مدافع حرم شده حسن
دیدش که مادرش رو میزنن
حسن حسن غریب فاطمه 3