علی الرضا شهادت زمزمه آتیش گرفته جیگرم ای وایبهمن عظیمی

خورشید عُمرِ من لب بومه
قلبم به این بی کسی محکومه
نه مادری نه خواهری که سر به روی پاش بزارم
نه پسری که باشه این لحظه ی آخری کنارم
دارم تو غربت جون میدم خوب میدونم تمومه کارم
واغربتا 3 آه و واویلا
******
آتیش گرفته جیگرم ای وای
می سوزه پا تا به سرم ای وای
شبیه مار گزیده ها دارم می پیچم به خودم، آه
چشام به در مونده که شاید برسه جوادم از راه
اشکام به یاد اکبر و حسین می ریزه ناخودآگاه
جانم حسین 4 جان
******
یه چشم من خونه واسه مادر
اشکه یه چشمم واسه اون بی سر
با اینکه عمریه من از غصه ی مادر بی شکیبم
ولی همیشه می خونم روضه واسه جد غریبم
یه عمره که با مادرم گریه کن شیب الخضیبم
جانم حسین 4 جان
******
درسته غُربتم نداره حد
زهر جفا آتیش به جونم زد
اما کسی تو این دیار به ساحتم نکرد جسارت
اینجا نَبُرد دیگه کسی عبا و عمامه مو غارت
اینجا دیگه خبر نبود از هتک حرمت و اسارت
جانم حسین 4 جان
******
اینجا با گل اومدن استقبال
دیگه خبر نبودش از گودال
اما تو کربلا کسی چیزی به جز نیزه نیاوُرد
هرکسی اومد با خودش سوغاتی و چشم روشنی بُرد!
این روضه ها تموم عمر دلِ پُر از دردمُو آزرد
جانم حسین 4 جان

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]