عبدالله بن الحسن - - -واحد ديگه دست از جونم كشيدمرضا تاجیک

نمی دونی چی كشيدم تا به اينجا با سر رسيدم
وقتی كه شمشير ندارم ديگه دست از جونم كشيدم
دارم می بينم بين مقتل            اندازه ی يه دنيا زخمه
هزار و نهصد و... نمیشه!!!    بشمرم اينجا چند تا زخمه
دارم می بينم/ ميون گودال/ هی ميری از حال/ ای بی پر و بال
يابن الخبيثه!/ اين عشق زهراس/ آقای دنياس/ فرزند طاهاس
عمو حسين جان  4

تا زنده هستم عمو جون قلب عاشقم بی قراره
نميذارم دشمن تو پاشو روی سينت بذاره
من كه يه دست بيشتر ندارم       حريف اين زخما نميشم
تا كه نشم عين تو بدون كه       از روی جسمت پا نميشم
باهات می مونم/ با جون بر لب/ تا زير مركب/ ای عشق زينب
بايد يكيشه/ با تو وجودم/ از اين سجودم/ ببين صعودم
عمو حسين جان 4

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]