فاطمه معصومه ولادت بدون نغمه نفس نفس زدن ماست وقف نوكری اتمحمد قاسمی

قسمْ به صبح دل انگيز اين حرم، بانو
جهانِ ماست بدون تو چون عدم، بانو

هزار و يك در رحمت به روی ما وا شد
چو آمديم به صحن تو صبحدم، بانو

نمی شديم جدا از حريم تان، حتّيٰ
نداشتيم اگر داغ و درد و غم، بانو

از آستان ملك پاسبان تان، عُمری ست
نديده ايم بِوالله، جُز كرم، بانو

نفس نفس زدن ماست وقف نوكری ات
چرا كه فرصت عُمْر است مُغتـنم، بانو

اگرچه خاك كف پات نيستيم، امّا
غبار راه تو هستيــم دست كم، بانو

دُرُست، بهره ای از شاعری نبردم من
ولی به عشق شما می زنم قلم، بانو

درون پوست خود از شعف نمي گُنجم
همين كه دور و برت می زنم قدم، بانو

يكی دو تا كه نه، اينجا هزارها سائل
شدند يك شبه نزدِ تو مُحتشم، بانو

امام زاده ی بی مثلِ واجبُ التَّعظيم
به محضر تو فلك گشته است خَم، بانو

چو ميرزای قمی و چونان بروجردی
مجاوران تو هستند محترم، بانو

مُدام در ره اثباتِ جُرم می كوشد
كسي كه شد به ولای تو مُتّهم، بانو

به راه روزی خود گرچه لنگ هم بزنيم
نمی خوريم به اسم شما قسم، بانو

رواست اين كه بخوانيم زينبت وقتي
دو خواهريد، ز هر حيث مثل هم، بانو

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]