ما کویریم ببارید که باران خوب است
ذره ای نم بنشیند به بیابان خوب است
بشود این دل بی ارزش ما وقت سحر
با قدم های تو چون قالی کرمان خوب است
اینکه در محضر تو شاه و گدا یکسانند
به بزرگیت همین رتبه ی یکسان خوب است
بعد یک عمر گدایی ز همه...فهمیدم
بدهد دست کریمان به گدا نان خوب است
از کریمان طلب کم، بخدا کاهلی است
طلبیدن ز خدا همچو سلیمان خوب است
راه اگر راه سلوک است بدانید فقط
شاه باشد علی و بنده چو سلمان خوب است
گریه در روضه بجای خودش اما، گاهی
تک و تنها سحری گریه ی پنهان خوب است
آب می نوشم و می گریم و مادر گوید
گریه کردن به غم کشته ی عطشان خوب است
حسین الشهید شهادت بدون نغمه گریه کردن به غم کشته ی عطشان خوب استایمان کریمی
مرتبط
نظرات شما