حجت المهدی ولادت بدون نغمه بیا که صدایت شبیه حسین استعلی شکاری

سحر سرکشیده است "شب باده اش" را
گشوده است خورشید سجاده اش را
خدا غنچه را باز کرد و به لاله
سپرده است گل کاری جاده اش را
و با پنبه های سپید سحابش
نگینی زده آبی ساده اش را
که از جنت امروز دست پیمبر
دهد دست نرجس جگرزاده اش را
زمین و زمان فرش مهدی است امشب
سماوات هم عرش مهدی است امشب

دعای امام سحر رفت بالا
پدر هو کشید و پسر رفت بالا
تبسم نمودند شیرین دهانان
از آن روز نرخ شکر رفت بالا
خدا خواست گهواره اش پر درآرد
که قنداقه اش یک سفر رفت بالا
دل سامرا بود و اسرار خلقت
به جلوه که آمد خبر رفت بالا
تو را گل کشیدند و خوش گِل کشیدند
ملائك به میلاد تو كِل کشیدند

پر از تازگی هاست نامت همیشه
به لب صبح دارد سلامت همیشه
بلندای نوری الهی بماند
به سر سایه ی مستدامت همیشه
امیری و از نسل سالار عشقی
حسینی است مشی و مرامت همیشه
تو ذکری شفا بخش و درمان دردی
خجل هستم از التیامت همیشه
دوای دل آل طاهاست مهدی
رگ زندگی مسیحاست مهدی

بگو جان و بنویس جانان کوثر
بگو ابرو بنویس باران کوثر
بخوان وارث ذوالفقار علی و
شراباً طهورای احسان کوثر
حسن خو و آقا و حیدر شمایل
بخوانش بهار زمستان کوثر
و کوثر بود هستی و بود مهدی
و مهدی فقط هست از آن کوثر
به پیشانیش نام مادر نگین است
عزیز دل سیزده نازنین است

تو ماهی و گرد تو اختر فراوان
به بالای بامت کبوتر فراوان
به پای قدت سرو از شور مستی
کشد نعره الله اکبر فراوان
نیاز است طنازی چشمهایت
که عاشق بریزد برت سر فراوان
کریمی و بر خان مهمان نوازت
همیشه تمنای نوکر فراوان
سخا پیشه ای، حضرت آسمانی
رضا هستی و آخر مهربانی

خزان در مسیر بهارت نشسته
زمان خسته در انتظارت نشسته
دلم آهنی هم بود زنگ خورده
بیا زنگ بر ذوالفقارت نشسته
بیا دیر شد آمدن، زود برگرد
که تقویم هم غصه دارت نشسته
نه حرف من و مثل منها وسط نیست
بیا مادری بی قرارت نشسته
بیا که دلم تنگ نور دوعین است
بیا که صدایت شبیه حسین است

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]
    محسنجمعه، 22 خرداد 1394 11:45
    سلام ... عالییییییییییییی .... یه سلام جانانه هم محضر شریف همه ی شاعران این مجموعه ی عزیز ، علی الخصوص آقای تاجیکِ محبوب قلوب ... حاجی ببینم برا ماه رمضون چی کار می کنی .... ماشاءالله ... بمونی همیشه .... بمونی.