حجت المهدی فراق و وصال بدون نغمه جوانی ام همه صرف گناه شد آقامحسن حنیفی

بیا بدون تو عمرم تباه شد آقا
جوانی ام همه صرف گناه شد آقا

قسم به نور تو ای آفتاب در پس ابر
بدون تو شب و روزم سیاه شد آقا

تو گفته ای که قدم از قدم خطا نکنم
تمام زندگی ام اشتباه شد آقا

هزار حسرت از اینکه ندیدمت آخر
بساط خالی من پر ز آه شد آقا

همیشه کوه گناهی برایت آوردم
همیشه پیش تو این کوه، کاه شد آقا

بغل بگیر مرا که همه مرا راندند
رسولِ تُرک تو بی سرپناه شد آقا

دوباره نام امامِ رضا وسط آمد
دوباره حال بدم رو به راه شد آقا

صدای گریه ی من تا به حد اوج رسید
مسیر مرثیه ام قتلگاه شد آقا

به زیر چکمه ی مردی ثواب شد نابود
که سر بریدن تشنه مباح شد آقا...

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]