حسین الشهید ولادت بدون نغمه هركه شد محترم نوشت حسينمحمد قاسمی

روی صحفه، قلم نوشت حسين
پشت هم پشت هم نوشت حسين

تا كه از كنج خانه راه افتاد
اشكِ چشم ترم نوشت حسين

به گمانم، خدا به دست خودش
روی تيغ دو دم نوشت حسين

حرفي از من نبود و حضرت رب
بر دلم در عدم نوشت حسين

گفت از من چه قدر مي خواهي ؟
دست، جاي رقم، نوشت حسين

دلم از اتّهام، تبرئه شد
بسكه اين مُتهّم نوشت حسين

دهنـــم دم به دم، عـلــي گفت و
دست من دم به دم نوشت حسين

خوار شد هر كسي نگفت علي
هركه شد محترم نوشت حسين

شرع در هر مقام گفت علي
عشق در هر قدم نوشت حسين

عشق يعني قلمزنی كه به اشك
بر سه تيغ علم نوشت حسين

ضررش بي شمار خواهد بود
هركه كم گفت و كم نوشت حسين

خلعت شاعری به او دادند
هركه چون محتشم نوشت حسين

فاطمه اوّل صحيفه ی خود
آه، با خطّ غم نوشت حسين

حضرت بي كفن نوشت حسن
حضرت بي حرم نوشت حسين

بين گودال بر تمام تنـــش
خنجر و نيزه هم نوشت حسين

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]