موسی الکاظم شهادت زمینه حاجتم فقط مرگهحسین رحمانی

آسمون بسته ی زنجیرشب شده
نورچشمای من درگیرشب شده
 شب شده همه ساعاتم
پرغمه همه اوقاتم
حاجتم فقط مرگه
منی که پیر حاجاتم 
حلقه های زنجیر، به پروبال بسته ی من
آبروی عرشه، این نماز نشسته ی من
روضه ی ملائك، ساق پای شکسته ی من
تنگه دلم برا دخترم / این تفسای آخرم / روضه میخونه بالاسرم/مادرم
*****
هرنفس رولبم یاربه زمزمه
ذکر و تسبیح حق با دلم همدمه
همدمه همه روزامه 
بارونی که ازاشکامه
تازیونه هم  داره
میخونه زیارتنامه
تازیونه میزد، جای هر افطاری به جونم
ناسزا تا میگه، میره از کف تاب وتوونم
دیگه بیقرارم، که خلصنی یارب میخونم
منکه غریبم و مضطرم / بلای شیعه رو می خرم / هرچند که بسته س بال و پرم/می پرم 
تنگه دلم برا دخترم...
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]