موسی الکاظم شهادت زمینه چه بلایی آورده سندی به سرتمحسن حسن آبادی

میباره کنج زندون غم/ بارون نم نم چشاش
یه مادر که اومده میخونه/ ذکر مصیبتی براش
میگه مادر فدای زخم پیکرت
چه بلایی آورده سندی به سرت
چرا پُره رد تازیونست کمرت
تو اسیر دشمنی/ دورازوطنی/ مظلوم منی
تو کشته ی زهری/ شبیه حسنی/ مظلوم منی
السلام یا غریب مادر/ موسی بن جعفر
******
نشسته نگاهی بر زخمای/ساق شکستش میکنه
یه گوشه گریه واسه دست و/پاهای بستش میکنه
بگو مادر چرا شکسته پای تو
یه ناله کن تا بشنوم صدای تو
خشک و ترک ترک شده لبای تو
تو اسیر دشمنی ...
******
تداعی شده برای زهرا/مصیبتای کربلا
میخونه زیر لب با گریه/روضه گودال بلا
با لب تشنه از قفا برید سرت
نشسته و داره میبینه خواهرت
حسین الهی که بمیره مادرت
تو پاره پاره تنی/چرا بی کفنی/مظلوم منی
تو اسیر دشمنی/دور از وطنی/مظلوم منی
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]
    بدون نامچهارشنبه، 23 ارديبهشت 1394 15:51
    ماءجورين انشاالله