موسی الکاظم شهادت بدون نغمه تنهاترین شب زنده دار از زندگی سیراستعلی شکاری

زنجیره هفت آسمان در بند زنجیراست 
تنهاترین شب زنده دار از زندگی سیراست
 
از روزن تنگ سیاه حصر می تابد
یک رشته این نورعالم را فراگیر است
 
ایمان مطلق با سلاح سجده می جنگد 
هر ربنایش برهجوم کفر شمشیراست
 
سجاده اش بدکاره را هم آسمانی کرد 
موسی آل فاطمه دنیای تأثیراست
 
تنها اگر جسم نحیفی برعبا مانده
شیر درون بند آری بازهم شیراست
 
طوری به دور گردنش زنجیر پیچیده 
که مرغ زخمی نفس با سینه درگیراست
 
از گریه های مادریش می شود فهمید 
خیلی ز دست ناسزای خصم دل گیراست
 
زخمش تداعی می کند ویرانه را هر دم
حال پریشانش شبیه دختری پیراست
 
با دست بسته یاد آن طفل است ومی بیند 
دنبال سرها از سر ناقه سرازیراست
 
مثل سه ساله با غل و زنجیر خواهد رفت
پرواز مظلومانه اش بر بال تقدیراست
 
یک روز معراجش به عرش نیزه و امروز
بر خاک فرش کهنه از خورشید تصویر است
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]