زینب کبری رحلت شور ، زمینه به یاد لب و خیزرونمابوالفضل آلوئیان

یه سال و نیمه که     صحن دو تا چشمام تره
همش نگاهم بر دره    وای 3
بریدم از همه    کجایی تو ای نور عین
بیا به بالینم حسین     وای 3
وای، دم آخر و روضه خونم
وای، رسیده به لب دیگه جونم
وای، به یاد لب و خیزرونم
وای، برادر حسین جان 2
*****
روسینه ام میزارم    پیرهن خونیت داداش
رو قلبم افتاده خراش   وای 3
هنوز پیش نگام    سرت به روی نیزه ها
صبرم تموم شد ای خدا    وای 3
وای، چرا پیکرت رو زمینه
وای، یکی پا گذاشت روی سینه
وای، میزد نیزه داری ز کینه
وای، برادر حسین جان 2
*****
نگاهم ابر خون    به یاد روز اخرت
بهونه های دخترت    وای 3
دلم میسوزه از   نانجیبی دشمنت
زخم های کاری رو تنت   وای 3
وای، عجب روز تلخی رو دیدم
وای، که از دشمنات چی شنیدم
وای، غمت رو به دوشم کشیدم
وای، برادرحسین جان 2
*****
بگم از چی حسین    زینبت و میده عذاب
اسارت و بزم شراب    وای 3
بگم از کی حسین   رباب که قلبش پاره شد
دلخوش به یک گهواره شد    وای 3
وای، از اون شب که جاموند تو صحرا
وای، میخوندش با لکنت یازهرا
وای، میبارید دل آسمونا
وای، برادرحسین جان 2
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]