علی النقی شهادت واحد امون از این آه خسته ی توحیدر زنده بودی

میونه ی راه، کشیدی تو آه، خون به دلت کردن مرتب
چه دیدی آقا، دویدی آقا، با دست بسته پشت مرکب
طناب و دستای بسته تو           یه دنیا قلب شکسته ی تو
اینا ارث مادریته آقا               امون از این آه /خسته ی تو 3
کشته بیدادی // به غصه دل دادی
جان دو عالم، فدای تو یا حضرت هادی
غریب امام هادی 3


هجوم شب و، جونت به لب و، یه غصه که امون نمی داد
اون بی حیا، مقابل تو، میخورد شراب و ناسزا می داد
نبود اونجا چشم خیره سری             نبود از طشت طلا خبری
درسته رفتی تو بزم شراب     ولی پیش روت /نبود که سری 3
ز غصه آزادی // امشبو دلشادی
رها شدی و، پر کشیدی یا حضرت هادی
غریب امام هادی 3

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]