صحبت از دستی که رزق خلق را می داد شد
هر کجا شد حرف از بانو، به نیکی یاد شد
گردش تسبیح او افلاک را تدبیر کرد
از پر سجاده اش روح القدس ایجاد شد
او که جای خود، گلوبندش اسیر آزاد کرد
حُر هم از یمن ادب بر نام او آزاد شد (1)
روضه رضوان، رضای حضرت صدیقه است
از گل سرخ لباس او، فدک آباد شد
معنی نازک برای روضه اش آورده ام
وقت پروازش پرستویی اسیر باد شد
با پر زخمی دعاگوی شب همسایه بود
دست او روزی رسان خانه صیاد شد
این در آتش گرفته نیز حاجت می دهد
این در آتش گرفته، پنجره فولاد شد
روضه مظلومه، بعد از رفتنش مکشوفه شد
تا مصیبت خوان کوچه صورت مقداد شد (2)
بعد پیغمبر اگرچه با تبسم قهر بود
لحظه ای با دیدن تابوت، زهرا شاد شد
طعنه ها، او را عروس خانه ی تابوت خواند (3)
قاسم او نیز زیر سنگها داماد شد
اشکهایش گاه میگوید حسن، گاهی حسین
گریه های آخرش موقوفه اولاد شد
مریم آمد تا شریک گریه ی کوثر شود
روضه او کاف و هاء و یاء و عین و صاد شد
(1) اشاره به پاسخ حربن یزید ریاحی به سیدالشهداء و احترام به حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها
(2) اشاره به سیلی دومی به صورت مقداد پس از شنیدن تدفین دختر رسول خدا از زبان او و زبانحال صحابی رسول الله بدین مضمون که تازه روضه کوچه را فهمیدم.
(3) طبق روایات وارده پس از ممانعت اسماء بنت عمیس از ورود همسر پیامبر خدا به جهت ملاقات حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و مشاهده تابوت آن حضرت در گوشه حیاط خانه علی مرتضی، به اعتراض به خلیفه اول مراجعه کرد و گلایه نمود و به طعنه گفت: گویی برای فاطمه هودج عروس فراهم کرده اند.
لعنت الله علی القوم الضالمین