فاطمه الزهرا بستر زمزمه وای از سرفه های مکرررضا تاجیک

ای رشیده چه شد قد خمیده شدی تو
شمع حیدر به پایم چکیده شدی تو
با دو انگشت گل یاس میشه کنده زهرا
پس چرا با چهل داس بریده شدی تو 2
کاش تو سینه آهی نمی رفت      یثرب به تباهی نمی رفت
کاش چشمات سیاهی نمی رفت
حال و روزم رو می دونی؟!
از من رو بر می گردونی؟! 2


من بمیرم که تسبیح تو دستات می لرزه
روی صورت داره بازم اشکات می لرزه
من می فهمم یه چیزی تو سینت می سوزه
فاطمه جان می بینم نفسهات می لرزه 2
وای از ناله های یه دختر      وای از غصه ی زخم بستر
وای از سرفه های مکرر
جان این حجت غدیر
دستاتو رو چشات نگیر 2

نظرات شما
[کد امنیتی جدید]