فاطمه الزهرا شهادت ، هجوم به خانه وحی زمینه ممنونم اجازه دادی که، بهت بگم مادرممحمد حسین رحیمیان

خیلی وقته من رو سیاه، تو خونتون نوکرم
ممنونم اجازه دادی که، بهت بگم مادرم
تو خیلی هوامو داری                امید این دل زاری
من هستم سینه زن تو   بالاتر از این، چه افتخاری
شکر خدا هست همیشه، رو سر من پرچم تو
تموم ایل و تبارم، فدای عمر کم تو
ام ابیها یا زهرا 4


وقتی حرف غم تو میشه، آب میشم از خجالت
روضه در و دیوار تو، برام نذاشته طاقت
قحطیه شرم و حیا بود             تو کوچه، برو بیا بود
اون لحظه قاتل حیدر   ناله های تو، تو شعله ها بود
بشکنه دست همون که، اومد تو رو بی هوا زد
خوردی زمین و حسینت، ناله واغربتا زد
ام ابیها یا زهرا 4


تو شدی وسط شعله ها، یک تنه یار علی
غصه و غم تو فاطمه، برده قرار علی
تو خونه ات، غصه ها سر زد     غیرت از، مدینه پر زد
می لرزید تموم عالم          یکی با لگد اومد به در زد
محسن شیش ماهه رفت و، حق رسالت ادا شد
حضرت زینب از اون روز آماده کربلا شد
ام ابیها یا زهرا 4

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]