حسن المجتبی شهادت زمینه کاشکی باشم و ببینم گنبد طلاتومحمد حسین رحیمیان

کاشکی باشم و ببینم گنبد طلاتو         کاشکی باشم و ببینم صحن و سراتو
کاشکی باشم و ببینم، دورت شلوغه      کاشکی باشم و ببینم، جارو کِشاتو
آقا، الهی من بمیرم         یارت، همیشه بوده غربت
قبره، بدون سایبونت      کشته، شیعه رو از خجالت
ما از این رسم زمونه، گله ها داریم
تا وقتی حرم نداری، ما عزاداریم
غریب مدینه امام حسن
*****
از غریبیِ تو آقا، بی تابه زهرا          گریه می کنه براتو، ماهی تو دریا
خون شده دلم همیشه، از غربت تو   پادشاهی و ندیدم، مثل تو تنها
هستی، کشته ی زهر کینه   غصه، داری میون سینه
مثله،علی دل صبورت    خیلی، پره ازین مدینه
دست از تو بر نمی داره، غصه و غم ها
هستی تو شبیه مولا، بی کس و تنها
غریب مدینه امام حسن
*****
از وقتی که مادرت رفت، گشتی تو مضطر   چل ساله شده ز غم ها، قلب تو محشر
چل ساله که روز و شبهات، شد فاطمیه        چل ساله که موسفیدی، از داغ مادر
عرشه، خدا به لرزه افتاد       وقتی، شدی عصای مادر
پیشه، چشای تو توو کوچه    افتاد، گوشواره های مادر
خون کرده قلب حسین و، غصه های تو
کوچه ی تنگ مدینه است، کربلا ی تو
غریب مدینه امام حسن
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]