حسین الشهید وداع بدون نغمه جان من! یوسف من! پیرهن کهنه بپوشوحید کردلو

من عاشق که به شوق "یرنی"میمیرم
آخر از عشق تو روزی علنی میمیرم

فقط این بار به تو رو زده ام تا نروی
اگر از خواهر خود دل بکنی میمیرم

شبنم از آینه ات پاک کن ای خورشیدم!
 من همان لحظه که تو ميشکني می میرم

 هر سر موی تو را با دل من پیوندیست
شانه بر موی پریشان بزنی میمیرم

بعداز این با غم دوری تو آخر چه کنم؟!
چه بگویی چه نگویی سخنی میمیرم

 جان من! یوسف من! پیرهن کهنه بپوش
چون ببینم که تو بی پیرهنی میمیرم

 نگرانم  نکند لحظه ی آخر، مادر
هی بگوید گل من بی کفنی؟... میمیرم

اگر از غصه زمین گیر شود در گودال
با غم داغ مدینه "حسنی" میمیرم

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]
    رضویدوشنبه، 28 ارديبهشت 1394 11:05
    با عرض سلام و خسته نباشید به شما خدا به شما اجر و قوت عطا کند بسیار عالی است. فقط خواهش دارم در ایام ولادت ابی عبدالله مطلبی پیدا نکردم اگه زحمت بکشید چند شعر و سرود در این زمینه بذارید سپاس از لطف شما عزیز