رقیه سادات - - -بدون نغمه خدا کند که سرت را سوی نجف ببرندمحسن حنیفی

دوباره روضه ی با آب وتاب میگیرم
من ازمراثی ام آخر جواب میگیرم
 
سه روز کرده کفن چون تن تو را خورشید
عزا برای تو با آفتاب میگیرم
 
پر است چهره ام از روضه های مکشوفه
ولی ز چشم تو بابا حجاب میگیرم
 
نشسته ام که برای سر تو گریه کنم
عزا برای سرت با رباب میگیرم
 
خدا کند که سرت را سوی نجف ببرند
برای تو کمک از بوتراب میگیرم
 
برای شستن زلفت که دست شمر افتاد
نشسته ام ز سرشکم گلاب میگیرم
 
من انتقام تو را از تنور و خاکستر
من انتقام تو را از شراب میگیرم
 
من از شنیدن لفظ ، کنیز بیزارم
من از شنیدن آن اضطراب میگیرم
 
شبیه آینه ای با شکست دندانت
شکسته ام سوی مرگم شتاب میگیرم
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]