رقیه سادات - - -بدون نغمه هر چه زیبایی خدای تو به مویم داد رفتمظاهر کثیری نژاد

زلف تو در باد بود و زلف من بر باد رفت
هر چه زیبایی خدای تو به مویم داد رفت

من سند آورده ام از زجرهای زجر، حیف!
باد با خود برده موهای مرا، اسناد رفت

پا برهنه می دویدم گرچه با قصد فرار
ذهن من ناخواسته تا "إنّکَ بِالواد..." رفت

از عروسک های من چیزی نمانده پیش من
اکثرش وقت فرار از دست من افتاد، رفت

کربلا تا شام، قطره قطره شمعم آب شد
شعله ی لرزان عمرم شد اسیر باد، رفت

چند روزی می شود چیزی نخوردم غیر آب
دخترت کنج خرابه ظاهراً از یاد رفت

قطعه قطعه از من آخر دور شد بابای من
صفر تا صد، کاف و ها و یا و عین و صاد رفت

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]