حجت المهدی فراق و وصال بدون نغمه سلام ناحیه (محرم)ایوب پرندآور

آمدم سراغتان، با همین سلام ها
آمدم بخوانمت، با همین کلام ها
دست روی سینه، خم... می دهم سلامت ای
سید رکوع ها، حضرت قیام ها!
بی شکیب ندبه ها، بی قرار نوحه ها
سطر سطر ناحیه، باز هم سلام ها ...
السلامِ دردها، السلامِ مردها
سر به روی نیزه ها، کشتن مرام ها
السلامِ العطش، با گلوی آبکش
مادری که کرده غش، مشکِ خشک و جام ها
زخم ها و اخم ها، دودها، کبودها
خورد شد شکسته شد خواهر امام ها
وای وای عمه ات، های های عمه ات
عمه ی تو سنگ خورد، سنگ پشت بام ها
از کجا بگویمت، با چه رو بخوانمت
کوفه ها و سنگ ها، کوچه ها و شام ها
سینه مان دریده اند هندهای نابکار
زهرمان چشانده اند، جعده ها، قطام ها
فیل های ابرهه کعبه را گرفته اند
زیر خاک می روند، رکن ها، مقام ها
از رفیق و آشنا طعنه ها چشیده ام
کوفه کوفه دیده ام هتک احترام ها
کی خروج می کنی پادشاه صلح ها
کی قیام می کنی یا ابا القیام ها!

مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]