ديگر من از اين عمر گرامي سيرم
انگار اسيرِ مانده در زنجيرم
وقتي كه شبانه پيكرت را بردم
گفتم كه: نرو؛ بدون تو مي ميرم
*****
اي آنكه ز تو زندگيم سامان يافت
يك پلك زدي و عمر تو پايان يافت
اي كاش كه مي شد نروي تا فردا
شايد كه جراحات تنت درمان يافت
*****
تو كه بر عالم و آدم پناهي
دوباره دخترت را كن نگاهي
نميداني چه ذوقي كردم امروز
كه ديدم بهتري و رو براهي
*****
ز دستم رفت بانوي جوانم
همان يار شكسته استخوانم
علي با فاطمه خيبر شكن شد
گرفت از من توان بازوانم
*****
تو كه بر روح حيدر مي دميدي
غم و درد علي را مي خريدي
چرا در بين اين نامرد مردم
دو دست خويش از دستم كشيدي
*****
الا اي ياس تنهاي كفن پوش
چراغ خانه را كردي تو خاموش
براي اينكه دختر هم نميرد
گرفتي باز زينب را در آغوش
*****
مپوشان از علي چشم ترت را
مگير از من نگاه آخرت را
اجازه مي دهي يكبار ديگر
به روي شانه بگذارم سرت را ؟
*****
تو كه در قلب زينب خانه كردي
دوباره خانه را ويرانه كردي
براي اين كه زينب هم نميرد
دوباره موي او را شانه كردي
*****
ز دستم رفت مادر داد و بيداد
همه دار و ندارم رفت بر باد
براي اين كه باشم با حسينم
به من درس شجاعت ياد مي داد
*****
نمي دانم كه زينب راندنت چيست!
ميان راه، اين جاماندنت چيست!
تو زينب داشتي اي مادر من
بگو "فضه خذيني" خواندنت چيست!!!؟
*****
مگير از زينبت مادر نگاهي
تو كه بر عالم و آدم پناهي
عزیزت بي تو هرگز ماندني نيست
فدايت مي شود خواهي نخواهي
*****
ناكسان حق نبي را خوردند
قلب خونين مرا آزردند
تا كه ديدند زمين خوردم من
جان گرفتند و علي را بردند
*****
در اين امر الهي هيچ شك نيست
اگر زهرا نباشد، نُه فلك نيست
چرا قاتل نفهميد اين كه بي بي
خودش حق است و محتاج فدك نيست
*****
مي ماند درون سينه اش يك فرياد
مظلوم مدينه با همين غم جان داد
اي كاش نمي ديد چگونه دشمن
يك ضربه زد و مادرش از پا افتاد
*****
مرا تا در غل و زنجير كردند
تو را در كوچه غافلگير كردند
نمانده بر سرم موي سياهي
ز داغ تو علي را پير كردند
*****
هر چند شنيده ام مصيبت بسيار
يك روضه، دو جا داده دلم را آزار
مي خورد ميان آتش و دود آن روز
يك ضربه ز در ضربه ي ديگر ديوار
*****
در حسرت قبر مادر جانبازيم
عمريست كه حيران همان يك رازيم
با كوري وهابيت و آل سعود
يك بار دگر بقيع را مي سازيم
*****
اشك غم تو مرام ديرينه ي ما
رفتار خدايي تو آئينه ي ما
الگوي رفيع عشق و ايثار تويي
شد نوكريت مدال بر سينه ي ما
اصغر چرمي
انگار اسيرِ مانده در زنجيرم
وقتي كه شبانه پيكرت را بردم
گفتم كه: نرو؛ بدون تو مي ميرم
*****
اي آنكه ز تو زندگيم سامان يافت
يك پلك زدي و عمر تو پايان يافت
اي كاش كه مي شد نروي تا فردا
شايد كه جراحات تنت درمان يافت
*****
تو كه بر عالم و آدم پناهي
دوباره دخترت را كن نگاهي
نميداني چه ذوقي كردم امروز
كه ديدم بهتري و رو براهي
*****
ز دستم رفت بانوي جوانم
همان يار شكسته استخوانم
علي با فاطمه خيبر شكن شد
گرفت از من توان بازوانم
*****
تو كه بر روح حيدر مي دميدي
غم و درد علي را مي خريدي
چرا در بين اين نامرد مردم
دو دست خويش از دستم كشيدي
*****
الا اي ياس تنهاي كفن پوش
چراغ خانه را كردي تو خاموش
براي اينكه دختر هم نميرد
گرفتي باز زينب را در آغوش
*****
مپوشان از علي چشم ترت را
مگير از من نگاه آخرت را
اجازه مي دهي يكبار ديگر
به روي شانه بگذارم سرت را ؟
*****
تو كه در قلب زينب خانه كردي
دوباره خانه را ويرانه كردي
براي اين كه زينب هم نميرد
دوباره موي او را شانه كردي
*****
ز دستم رفت مادر داد و بيداد
همه دار و ندارم رفت بر باد
براي اين كه باشم با حسينم
به من درس شجاعت ياد مي داد
*****
نمي دانم كه زينب راندنت چيست!
ميان راه، اين جاماندنت چيست!
تو زينب داشتي اي مادر من
بگو "فضه خذيني" خواندنت چيست!!!؟
*****
مگير از زينبت مادر نگاهي
تو كه بر عالم و آدم پناهي
عزیزت بي تو هرگز ماندني نيست
فدايت مي شود خواهي نخواهي
*****
ناكسان حق نبي را خوردند
قلب خونين مرا آزردند
تا كه ديدند زمين خوردم من
جان گرفتند و علي را بردند
*****
در اين امر الهي هيچ شك نيست
اگر زهرا نباشد، نُه فلك نيست
چرا قاتل نفهميد اين كه بي بي
خودش حق است و محتاج فدك نيست
*****
مي ماند درون سينه اش يك فرياد
مظلوم مدينه با همين غم جان داد
اي كاش نمي ديد چگونه دشمن
يك ضربه زد و مادرش از پا افتاد
*****
مرا تا در غل و زنجير كردند
تو را در كوچه غافلگير كردند
نمانده بر سرم موي سياهي
ز داغ تو علي را پير كردند
*****
هر چند شنيده ام مصيبت بسيار
يك روضه، دو جا داده دلم را آزار
مي خورد ميان آتش و دود آن روز
يك ضربه ز در ضربه ي ديگر ديوار
*****
در حسرت قبر مادر جانبازيم
عمريست كه حيران همان يك رازيم
با كوري وهابيت و آل سعود
يك بار دگر بقيع را مي سازيم
*****
اشك غم تو مرام ديرينه ي ما
رفتار خدايي تو آئينه ي ما
الگوي رفيع عشق و ايثار تويي
شد نوكريت مدال بر سينه ي ما
اصغر چرمي