فاطمه الزهرا شهادت ، بستر واحد ، زمزمه شیشه ی عمر منو شکوندنمظاهر کثیری نژاد


مدینه دیگه جای آدمای حسود بود      هر چیز شری که تو فک می کنی نبود بود
به جای تو نشستن رو منبر پیمبر       ظاهرشون مسلمون باطنشون یهود بود
بعد از حدود صد روز اون آدمای مرموز
شیشه ی عمر من رو شکوندن آخ!! چه زود بود
واااااای  می دونم که بعد از من زندگی نمی شه برا تو راحت
ولایت پذیری همسرت ، آخرش شده شهادت
بعیده من بشم سر پا     خدا حافظ! همسر زهرا
وای نگا به حالم کن علی
وای دیگه حلالم کن علی
*****
کاش دشمنیش با من بود تو کوچه های خاکی      دیگه تو رو نبینم با اون عبای خاکی
خواستم ندیده باشی، چی بوده اون حواشی    حسن رو دیدی اما با دست و پای خاکی
ببخش اگه یه روزم مجبور می شی ببینی
چادر همسرت رو با ردپای خاکی
واااااای دیگه نمی گم از لحظه ای که فرو رفته میخ کاری
کاش می شد برا چند لحظه م شده چشماتو رو هم بذاری
اف بر این مرام دنیا   خداحافظ همسر زهرا
وای نگا به حالم کن علی
وای دیگه حلالم کن علی
*****
گره به کارم افتاد تو دامنم غم افتاد     لعنت به آتیشی که اول تو خونه م افتاد
فقط مدینه شوم نیست،این اولین هجوم نیست    کوفه سر و کارتو  با ابن ملجم افتاد
انگار دارم می بینم، که زینب غمینم
تو کربلا حجابش ، دست نامحرم افتاد
وااااااای اللهم العن اول ظالم ظلم حق زهرا
لعنت به مدینه و کوفه و کربلا و شام واویلا
واسم هستی همیشه مولا  خداحافظ! همسر زهرا
وای نگا به حالم کن علی
وای دیگه حلالم کن علی
 
مظاهر کثیری نژاد
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]