حسن المجتبی شهادت بدون نغمه آئینه ماند و کینه های سنگ خارهمحسن حنیفی

یک سوگواره
یک روضه ی سر بسته تنها با اشاره
یک روضه خوان و
سرّ مگویی که نموده خود نظاره
یک کوچه ی بن بست
آئینه ماند و کینه های سنگ خاره
روز دوشنبه
مادر،فدک،کوچه،دو چشم پر ستاره
این سوست طوبی
آن سو تبر بردست مرد بد قواره
او کور خوانده
مادر زمین خورده برخیزد دوباره
از راست خورده
ضربه به روی گونه و بر گوشواره
وقت گریز است
لا یوم کیومک تو ای پر شراره
از پشت دشنه
دیگر بماند ما بقی سوگواره

محسن حنیفی
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]