رقیه سادات شهادت بدون نغمه زدن نداره / دختری که رمق به تن ندارهقاسم صرافان

زدن نداره / دختری که رمق به تن نداره
راه می‌رم آروم / این پا که نای دویدن نداره
گفتم بودم: آب / این دیگه ناراحت شدن نداره
خیال می‌کردم / نماز خونه؛ دست بزن نداره
سه ساله‌ام من / سه ساله دختر که زدن نداره
هیچ کسی تو شام / ماه تر از بابای من نداره
بگم کی هستم / ظاهر من جای سخن نداره
شاهزاده آخه/ پیراهن پاره به تن نداره
اومدی بابا! / گلت که رنگ یاسمن نداره
موهای سوخته / ببخش دیگه شونه زدن نداره
اسیر کوچیک / جز آغوش باباش وطن نداره
دیکه رقیه‌ت / طاقت بی بابا شدن نداره
عمه! بمیرم / بابای من چرا بدن نداره؟
گلاب و معجر/ کسی واسه غسل و کفن نداره؟
هیچ کسی اینجا / جواب واسه سوال من نداره

قاسم صرافان
مرتبط
    نظرات شما
    [کد امنیتی جدید]